آبله مرغون يگانه زهرا 2/بهمن/89
يگانه زهراي عزيزم، تو هم توي بيمارستان بستري شدي و به خاطر اينكه حالت مثل ماماني بد نشه، به تو هم مثل من آنژيو كت زدن.
الهي مامان بميره برات، چي كشيدي اون مدت
اون يه هفته كه بستري بودي، مامان بزرگ مراقبت بود چون حال ماماني هم بد بود و دكترا اجازه نميدادن بيام بالا پيشت و بايد توي اتاق خودم ميموندم.
بالاخره بعد از 8 روز از بيمارستان مرخص شديم.
بابايي هم اين مدت خيلي خيلي ناراحت بود و غصه من و تو رو ميخورد.
روزاي خيلي سختي بود و همه به خاطر اين اتفاق ناراحت بودن.
مامان بزرگا و بابا بزرگا اين مدت خيلي زحمت كشيدن.
خدايا! بازم مثل هميشه شكرت كه اين فرشته كوچولو رو دوست داشتي و زود خوبش كردي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی