يگانه زهرا جــــانيگانه زهرا جــــان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

يگانه زهرا ، دختري بي همتا

یگانه زهرا و وبگردی مجله شهرزاد - تیر91

پارسال عکس خوشگلت در مجله شهرزاد از طرف آتلیه چاپ شد. چند روز قبل، توسط یکی از خاله های مهربون که به ما لطف دارن و به ما سر میزنن، باخبر شدیم که دوباره عکس و آدرس وبلاگت و متنی که من برات توی اون پست نوشته بودم در مجله شهرزاد چاپ شده و قضیه از این قرار بوده که ظاهرا مجله شهرزاد با جستجو در وب، اون قسمت از سایتها و وبلاگهایی که از این مجله نام برده باشند را چاپ میکنه و ما از این موضوع بی خبر بودیم. ...
2 مرداد 1391

یگانه زهرا و کیف مامانی

دختــــــــــرکم، این روزا خیلی شیرینتر شدی و کلی کلمات و کارای جدید یاد گرفتی تا چشمت به کیف من میفته، سریع میگی مامان مامان!!!! آخه یه بار که کیفمو باز کرده بودم، عکس گواهینامه رو دیدی و از اون به بعد تا کیفمو میبینی میگی مامان و تا کیفو باز نکنی و کارت رو برنداری خیالت راحت نمیشه!!!                 فــــــــــــــــــــدای تو عزیــــــــــــــــزم ...
19 تير 1391

یگانه زهرا با حجاب می شود

قربون دختر گلم برم مـــــــــــن یه روز که عمه مریم اینجا بود، موقع رفتن شما روسری عمه رو گرفتی که سرت کنی، عمه مریم هم روسریشو سرت کرد و نفس من با روسری این شکلی شد!!!     فـــــــــــــدای ژست گرفتنت ...
10 تير 1391

دهمین مروارید - 17/خرداد/91

یکی دیگه از نگینای خوشگلت دراومد عزیزدلم ایشالله زود زود بقیه دندوناتم دربیاد تا بتونی راحت تر غذا بخوری   اینم از غذا خوردنت قربونت برم من که اینقدر ماکارونی دوست داری     فدای دست و صورت چربت بشم مــــــــــن   ...
27 خرداد 1391

یگانه زهرا و استخر آب - 14/ خرداد/91

امروز کلی تو استخرت بازی کردی، ظهر یه روز تعطیل ، کنار بابایی معلومه که چقدر خوش میگذره!!       اینقدر مشغول بازی بودی که دلت نمیخواست بیای بیرون، عسلـــــــــــــم     قربونــــت برم من خوشگلم ...
21 خرداد 1391

هفده ماهگی یگانه زهرا - 27/ اردیبهشت /91

قشنگم، عزیــــزم، روز به روز بزرگتر و شیرینتر میشی و دوســـــــــــــت داشتنی تر این روزا دوباره خارش لثه هات خیلی اذیتت میکنه ، فعلا که از مرواریدای خوشگلت خبری نیست (شاید دوباره چند تاشون میخوان با هم خودشونو نشون بدن!!!) ولی فعلا که داری اذیت میشی دختر نازم       به کتاب داستان هم خیلی علاقه داری، کتابو بر میداری و شروع میکنی ورق زدن و با زبون خودت هم کتابو میخونی قربون شیرینیـــــــــــات 17 ماهگیت مبـــــارک عزیزم     ...
1 خرداد 1391

روز مادر - 23/اردیبهشت/91

عزیز دلم، دومین ساله که تو چنین روزی تو کنار ما هستی و من مادر بودن رو با تموم وجود حس میکنم و چه حس زیبا و وصف نشدنی   تو این یک سال و 5 ماه که تو رو داریم قدر زحمتهایی که مادرم برای من کشیده و میکشه رو بیشتر و بیشتر از قبل حس میکنم مادرم دوســـــــــتت دارم و اما این گل خوشگل هدیه شما و بابایی به من بود البته با یه کادوی خوشگل که بابایی منو مثل همیشه شرمنده میکنه، ممـــــــــــــنون همسرم، ممــــــــــــــنون دخترم، دوســـــتتون دارم و اما خانوم خانومای مـــــــــــا     بوس بوس هزارتـــــــــــا ...
28 ارديبهشت 1391