يگانه زهرا جــــانيگانه زهرا جــــان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

يگانه زهرا ، دختري بي همتا

موهای یگانه زهرا - 26 / شهریور /92

تقریبا بعد از یک ماه از دفعه قبل که نذاشتی موهاتو کوتاه کنیم، تصمیم گرفتیم دوباره بریم آرایشگاه! البته هر وقت بهت میگفتیم، خودت زود میگفتی " ایندفعه دیگه گریه نمیکنم، موهامو کوتاه میکنم" و البته به قول خودتم عمل کردی عسلم   به بهونه پاستیل و عروسک و بازی بالاخره نشستی و موهای قشنگتو کوتاه کردیم     و اما خوشگل خانم مـــــــــــن     حالا دیگه موقع شونه کردن موهای نازت اذیت نمیشی...   پروژه ای که خدا رو شکر با موفقیت به پایان رسید! ...
3 مهر 1392

سفر به مشهد مقدس - 6 / شهریور / 92

قرار نبود بریم مسافرت، اما چون بابا خیلی دوست داشت این ایام(شهادت امام صادق (ع)) رو مشهد باشیم، خدا رو شکر قسمت شد که بریم. ایندفعه تصمیم گرفتیم با ماشین خودمون بریم. از شمال رفتیم و شب اول رو ناهارخوران گلستان موندیم، طبیعت زیبایی داره! اینم از جاده زیبا     اینم از جنگل توسکستان ، مسیری که به سمت مشهد رفتیم         اینجا هم  حرم امام رضا (ع) این دفعه چون خانومتر شده بودی، دیگه متوجه میشدی اومدیم زیارت و چون قسمت خانمها همیشه شلوغه شما با بابا میرفتی زیارت و بعدشم توضیح میدادی که چه جوری زیارت کردی       قبول ب...
30 شهريور 1392

پروژه ناتمام!! 3 / شهریور / 92

        و اما موهای عسلک مـــــن! چون موهای قشنگت حالت داره، وقتی میخوام شونه کنم کلافه میشی و دردت میگیره و دیگه ...     چند بار تا حالا خودم نوک موهاتو کوتاه کرده بودم، اما آرایشگاه نبرده بودمت. برای اینکه بیشتر از این به خاطر موهات اذیت نشی، بردیمت آرایشگاه.  از محیط اونجا خیلی خوشت اومد و حسابی سرگرم بازی شده بودی.         دیگه کم کم باید آماده میشدی       تا وقتی که موهات شونه شد و آماده برای کوتاه کردن، خوب و سرحال بودی امــــــا تا آقای آرایشگر قیچی رو سمت موهات آورد، اینجوری شدی   &nb...
24 شهريور 1392

دو سال و هشت ماهگی یگانه زهرا - 27 / مرداد / 92

  دخترکـــــم دوستت دارم ، اما هیچ واژه ای را برای توصیف نهایتِ دوست داشتنم پیدا نمی کنم   تو همین روزا تولد عمه مریم هم بود که همگی رفتیم بیرون و نفس منم که طبق معمول کلی بازی و شیرین زبونی کرد.   تا میگم "یگانه زهرا میخوام عکس بندازم، بخند" دیگه کلی ژست پشت سر هم ردیف میکنی و ...     ...
14 شهريور 1392

برج میلاد ( نیمه شعبان ) - 2 / تیــــــر / 92

برای جشن نیمه شعبان به برج میلاد دعوت شده بودیم، اونجا یه قسمتی رو برای بچه ها درست کرده بودند. اینم از عکسات:   آخر شب هم که توی فضای باز محوطه کلی بازی کردی        عاشقتــــــــــم نفســــــــــــم       ...
15 مرداد 1392

ســــــــی ماهگــــــــی - 27 / خرداد / 92

سی ماه از با تو بودن میگذره و با بودنت چه زود روزها و ماهها سپری شدن. مامان و بابا عاشقانه و بی اندازه تو را دوســــت دارند و همیشه خدا را برای وجود نازنین تو سپاسگزارند.                          دو و نیم سالگیت مبارک عشقم ...
10 تير 1392

باغ پرندگان لویزان - 24 / خرداد / 92

چون شما پرنده ها رو دوست داری، یه روز جمعه بردیمت باغ پرنده ها فضای زیبایی داشت و شما هم انواع پرنده ها رو دیدی و کلی سوال راجع به هر کدوم داشتی                             دوســـــــــــت دارم عشقم ...
9 تير 1392

رامســـــــــــر - 22/ فروردین / 92

بعد از عید با مامان جون و باباجون رفتیم رامسر هوا خوب بود البته هنوز یه کم هوا سرد بود و بعضی وقتا یه نم بارونی هم میزد که هوا خیلی دلچسب میشد جنگل عباس آباد که من خیلی دوسش دارم و اون روز مه هم بود که زیباتر شده بود   کنار ساحل یه پارک بازی بود که کلی بازی کردی این بازی رو خیلی دوست داری، از بس که بالا پایین پریدی خسته شده بودی     روز بعد هم رفتیم کاخ موزه رامسر، تو هم تا تونستی بازی کردی بارون قشنگی هم میومد که البته مثل شبنم بود، شما هم که عشق چتری و ...     بالای کوهها مه خیلی قشنگی بود وقتی هم که سوار تله کابین بودیم هر ...
25 خرداد 1392